جدول جو
جدول جو

معنی قابل احتراق - جستجوی لغت در جدول جو

قابل احتراق
(بِ لِ اِ تِ)
مادۀ... احتراق پذیر. سوختنی. رجوع به قابلیت احتراق شود
لغت نامه دهخدا
قابل احتراق
سوختنی
تصویری از قابل احتراق
تصویر قابل احتراق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ لی یَتِ اِ تِ)
استعداد محترق شدن. درخور احتراق بودن. رجوع به قابل احتراق شود
لغت نامه دهخدا
(بِلِ اِ تِ)
اعتراض پذیر، (اصطلاح حقوق) حکمی که بتوان بدان اعتراض کرد. هر حکمی که غیاباً از دادگاه بخش یا شهرستان صادر شده باشد. احکام و قرارهائی که غیاباً صادر شده باشند در مدت معین قابل اعتراض است. رجوع به قانون آئین دادرسی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قابلیت احتراق
تصویر قابلیت احتراق
سوز توانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابل اعتراض
تصویر قابل اعتراض
ویکیرای
فرهنگ لغت هوشیار
قابل مقابله، قابل اعتراض
دیکشنری اردو به فارسی